دانلود آهنگ شروین حاجی پور بازیمون

انقد سرم گرم کار بود که رفتم اشتباه

یادم نبود که زندگی یعنی همین لحظه ها

تو بیداری توی خواب همش درگیر نقاب

چیکار کنم کی بشم بهم چی میرسه ته راه اما سوالی نبود که بخواد پیداشه جواب

همش بازی بود بازی خاک و آب و ابر و باد

بمون بیدار و بازی کن اصلا بازی رو بباز

چون یهو میخوابی میبینی که همشو برده باد رسیدی رها شدم ز غم گذشتم من از این شب تار

رهایم کن زین قفس مرا تو ماهی به شهر من بتاب

رسیدی رها شدم ز غم گذشتم من از این شب تار رهایم کن

کی میگه دنیا کوچیکه کی اصلا تهشو دیده

کی میدونه آخر قصه ی ما آدما چیه

کی میدونه چرا اینجاییم یا اصلا اینجا کجاست

این دنیا پر از جنگ و نور و زندگی و بازیه چرا نخندم به مانع ها راهمو نرم

پس چرا جدی بگیرم دردای کوچیکو اصلا

چرا بزارم زمان لحظه رو بگیره ازم چرا بازی نکنمو نشم اولین نفر

اگه باختمم مهم نیست یادش میره از سرم مهم اینه که من عاشق بازی کردنم

رسیدی رها شدم ز غم گذشتم من از این شب تار

رهایم کن زین قفس مرا تو ماهی به شهر من بتاب

رسیدی رها شدم ز غم گذشتم من از این شب تار رهایم کن